مهران مدیری با «گل یا پوچ» در نمایش خانگی حرم رضوی محلی برای جاودانه شدن آثار هنری | اختتامیه و نمایشگاه آثار برگزیده جشنواره هنری «گنجینه مهر» برگزار شد + فیلم تهدید به بمب گذاری در جشنواره کن، ورودی کاخ را بست پخش فیلم «خانواده ملیله‌چی» در زادروز شهرام عبدلی + زمان پخش تشویق، اما استون در جشنواره کن برای «انواع مهربانی» «اسکار» به روایت امیر کربلایی‌زاده «زهرا خوشکام» همسر علی حاتمی در خاک آرام گرفت + تصاویر همه چیز درباره سریال بدل علی مسعودی + خلاصه داستان، زمان پخش و بازیگران آخرین وضعیت کیانوش عیاری در بیمارستان قسمت‌های جدید «سرزمین مادری» به آنتن نمی رسد زمان پخش «پایتخت ۷» مشخص شد پخش فصل جدید «تا نیایش» از حرم مطهر امام رضا (ع) آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر مشهد در هفته‌ای که گذشت (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) عکس‌نوشت | آن عکس فقط یک جایزه نبود پانزدهمین جشنواره ملی شعر کودک و نوجوان رضوی در مشهد کتاب «شیعه» به کتابفروشی‌ها آمد مروری بر فروش فیلم‌های سینمایی خراسان رضوی در ماهی که گذشت (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) درباره عثمان محمدپرست، خنیاگری که سازش برای خیر کوک بود
سرخط خبرها

درباره محتشم کاشانی، خالق شاه بیت‌های حسینی | باز این چه شورش است که در قلب عالم است

  • کد خبر: ۱۲۶۰۱۳
  • ۲۷ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۵
درباره محتشم کاشانی، خالق شاه بیت‌های حسینی | باز این چه شورش است که در قلب عالم است
محتشم کاشانی یک بزار شَعرباف ساده اهل کاشان بود. همانجا دنیا آمد و نزدیک به نود سال عمر کرد. غزل و قصیده هم خوب می‌گفت. آن قدر که از جایی به بعد، به مزاق شاه طهماسب اول خوش آمد و از کمال الدین علی محتشم کاشانی به شمس الشعرای کاشانی شهرت پیدا کرد.

آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ مراعات نظیر در میان آرایه‌های ادبی یعنی قرارگرفتن چند واژه در یک بستر که به لحاظ جنس، نوع یا معنا با هم هماهنگ هستند. گاهی در مناسبات جمعی هم بعضی مفاهیم از هم جدایی ناپذیرند. اصلا همین که بیرق‌های عزا در شهر علم می‌شوند و سیاهی‌ها بر در و دیوار به گریه می‌افتند، یک نفر ناخودآگاه در گوش آدم‌ها می‌خواند:

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

و بعد بند به بند این ترکیب بند به اندازه چهل روز کشیده می‌شود. ترکیب بند، چند غزل است که با یک بیت متفاوت با قافیه هر غزل، از هم جدا می‌شوند. چه بسیار ترکیب بند‌ها که در طول زمان خلق شده. چه غزل‌ها که در وادی مرثیه سرایی، سروده شده اند. اما بعضی آثار بی اراده خالق اثر، نظرکرده اند. آمده اند بمانند.

 

باز این چه شورش است که در قلب عالم است

هم به شاعر عزت و آبرو بدهند هم به شعر. محتشم کاشانی یک بزار شَعرباف ساده اهل کاشان بود. همانجا دنیا آمد و نزدیک به نود سال عمر کرد. غزل و قصیده هم خوب می‌گفت. آن قدر که از جایی به بعد، به مزاق شاه طهماسب اول خوش آمد و از کمال الدین علی محتشم کاشانی به شمس الشعرای کاشانی شهرت پیدا کرد. صله خوبی هم می‌گرفت. دیگر بزازی هم به اندازه شاعری برایش آب و نان نداشت. اما بعد از مرگ برادرش، آن قدر بی تاب بود که مرثیه پشت مرثیه رقم می‌زد و می‌سوخت.

انگار قافیه‌ها را هدر داده باشد، شبی آشفته حال می‌خوابد و در عالم رویا امیرالمومنین (ع) را می‌بیند به گله که «چرا در مصیبت قره العین من حسین مرثیه‌ای نمی‌گویی؟» الکن می‌شود. از بار سنگین مصائب ابراز ناتوانی می‌کند. مدد می‌خواهد و مصراع اول ترکیب بند ماندگارش را از لسان امیرالمومنین (ع) مشق می‌کند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است...» حالا بیشتر از ۴۰۰ سال از خلق این اثر گذشته. محتشم کاشانی عاقبت به خیر شده. مزارش در کاشان، با کاشی کاری‌های فاخر و بازدیدکننده‌های بسیار، از رونق و صفا سرشار شده. بیش از ۴۰۰ محرم آمده و رفته و چه بسیار خوش نویس‌ها که قلم بر دوات زدند و از قوافی غم و ماتم و محرمش بر کتیبه‌ها نوشتند.

چه نگارگرانی که ترکیب بندش را از نازکی تن قلم مو بر بوم نقاشی ماندگار کردند. چه مداحان و پیرغلامانی که ابیاتش را در دستگاه‌های حزن آلود، زمزمه کردند تا محتشم کاشانی، محتشم کاشانی شود و نامش با محرم و عزا مراعات نظیر داشته باشد و در مقابل عنوان معروف‌ترین شاعر و مرثیه سرای ایرانی شیعه، تا ابد بدرخشد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->